اقتصاد اسلامی
در نظام اقتصادي اسلام افزون بر اين كه تامين رفاه عمومي و زدودن فقر از سطح جامعه از اهداف نظام به شمار مي رود، رسيدن به اقتدار و استقلال اقتصادي نيز مستلزم وجود اقتصادي شكوفا و در حال رشد است.
تصور برخي از دين اسلام اين است كه آموزه هاي اين دين پيروان خود را به آخرت گرايي و گريز از دنيا دعوت كرده است و همين را سبب عقب ماندگي كشورهاي اسلامي دانسته اند. اين در حالي است كه آيات و روايات فراوان و سيره پيشوايان معصوم نيز سعادت اخروي را از مسير دنيا معرفي كرده و براي رفاه دنيوي انسانها در كنار سعادت آخرت آنها برنامه ريزي نموده است. به طورمثال: خداوند كساني كه از نعمت هاي او جلوگيري مي كنند سرزنش مي كند و مي فرمايد: ((قل من حرم زينه الله التي اخرج لعباده و الطيبت من الرزق)) اي پيامبر بگو: ((زيورهايي را كه خدا براي بندگانش پديد آورده، و نيز روزيهاي پاكيزه را چه كسي حرام گردانيده؟(( .
نظام اقتصادي اسلام با ويژگي هاي خاص و منحصر به فرد خويش، توان بالقوه عميقي را براي رشد و توسعه اقتصادي فراهم آورده است.
ويژگي هاي اقتصاد اسلامي:
روش اقتصادي اسلام بر سه اصل مهم استوار است و به كمك همين اصول از اقتصاد سرمايه داري و سوسياليستي متمايز مي گردد:
اعتقاد به مالكيت خصوصي و عمومي: بر خلاف نظام اقتصادي سرمايه داري و سوسياليستي در اسلام انواع مختلف مالكيت همزمان و با هم قابل قبول است . زيرا از ديدگاه اسلام مالكيت خصوصي ، عمومي و دولتي قابل پذيرش و معتبر است.
نظريه اقتصادي اسلام از زيربناي فكري و عقيدتي اين مكتب سرچشمه مي گيرد كه بخت و بررسي اين موارد از حد اين نگاشته خارج است.
آزادي اقتصادي در محدوده اي مشخص: آزادي اقتصادي از نظر اسلام در چهارچوب ارزشهاي اخلاقي و معنوي محترم است لذا اسلام مانند نظام اشتراكي آزادي را نفي نمي كند و مانند نظام سرمايه داري آن را نامحدود نمي داند. بلكه به مردم اجازه مي دهد تا در راستاي آرمان هاي بلند الهي از آزادي اقتصادي به عنوان وسيله اي براي پيشرفت و تكامل استفاده كنند.
عدالت اجتماعي: عدالت اجتماعي از نظر اقتصاد اسلامي با تامين زندگي متوسط اجتماعي براي فقر او جلوگيري از انباشته شدن بيش از حد ثروت در دست اغنياء تحقق مي يابد.
نظام توزيع ثروت در اسلام به نحوي پي ريزي شده است كه قادر است عدالت اجتماعي را در جامعه پياده نمايد. در اولين خطبه رسول اكرم (ص) پس از تشكيل حكومت اسلامي مطالبي آمده است كه اهتمام اسلام به عدالت اجتماعي را نشان مي دهد. رسول اكرم (ص) در آن خطبه مردم را به انفاق تشويق مي فرمايد و لو به اندازه نصف خرما باشد و سپس بين انصار و مهاجرين عقد اخوت برقرار مي نمايد.
در يك نگاه جامع تر مي توان اقتصاد اسلامي را اقتصادي واقع گرا، اخلاق گرا و دانش مدار دانست.
اقتصاد اسلامي را به اين دليل ، اقتصادي واقع گرا مي دانيم كه اهداف آن با فطرت و طبيعت آدمي سازگار است به گونه اي كه آدمي بدون اكراه و اجبار آن را مي پذيرد. رمان ها و اهداف اقتصاد اسلامي ، اموري قابل تحقق و واقعي هستند، در نتيجه صرفا به راهنمايي و نصيحت بسنده نمي كند و در تمام مراحل براي تحقق اهداف خويش تدابير عملي انديشيده است.
اخلاق گرايي اقتصاد اسلامي نيز از آن جا آشكار مي شود كه بر خلاف نظام اقتصادي ماركسيستي كه ابزار توليد را تعيين كننده اهداف اقتصادي مي داند، اهداف اقتصادي اسلام آميزه اي از عوامل مادي و معنوي است يعني اقتصاد اسلامي در راستاي تحقق ارزشهاي اخلاقي گام بر مي دارد . ارزشهايي كه براي حيات يك جامعه ضرورت دارد. بر اين اساس پاره اي از ماليات ها و حقوق مالي در اسلام جزء عبادات محسوب مي شود و مسلمانان به انگيزه جلب رضايت خداوند به پرداخت آن مبادرت مي نمايند. اما اين نكته كه اقتصاد اسلامي يك نظام اقتصادي دانش مدارا است و جايگاه ويژه اي براي دانش و دانشمندان در نظر گرفته ، مطلبي است كه نيازمند توضيح و تبيين مي باشد.
اصولا دين اسلام توجه ويژه اي به دانش اندوزي و علم آموزي دارد. اولين آياتي كه بر پيامبر (ص) نازل شد با خواندن و تعليم و تعلم دانش آغاز گرديد. قرآن كريم مقامي بسيار رفيع براي دانشمندان قائل است در سوره مجادله مي فرمايد: (( يرفع الله الذين امنوا منكم و الذين اتو العلم درجات )).
... تا خدا رتبه كساني از شما را كه گرويده و كساني را كه دانشمند بر حسب درجات بلند گرداند.
در تمثيل قرآن ناداني و فقر علمي ، كوري و سير در وادي ظلمت هاست و در مقابل برخورداري از بينش علمي و دستيابي به دانش هاي مفيد و مطلوب ، بينايي است.
اسلام راه درست زندگي را در گرو دستيابي به دانش علمي مطلوب مي داند. جامعه اي را كه به يافته هاي علمي مجهز نبوده و عطش دانش اندوزي نداشته باشد و از كاروان علم و دانش عقب بماند ناگزير دنباله رو مي داند.
نكته ديگر اين كه تاكيد اسلام به علم آموزي منحصر علوم ديني نيست بلكه تابع نوع و ميزان نياز جامعه اسلامي است. زيرا اسلام يك دين جهاني است و خواهان جامعه و حكومتي است كه از هر جهت مستقل و بي نياز از بيگانگان باشد و تلاش علمي براي استقلال در زمينه هاي صنعتي، پزشكي ، مهندسي و ... ربطي به علم دين ندارد.
علاوه بر اين روايات زيادي به اين مضمون وجود دارد كه حكمت و دانش گمشده مومن است ، پس آن را به دست آوريد اگر چه در نزد مشركان باشد. با توجه به اين روايات معنا ندارد كه مراد از علم در متون ديني، علم دين باشد زيرا مشرك با علوم ديني سرو كار ندارد.
اسلام ، توسعه اقتصادي ، عوامل
اسلام عوامل مختلفي را در توسعه اقتصادي دخيل مي داند و مسلمانان را به سوي آن عوامل تشويق مي كند:
اهتمام به علم و دانش : يكي از مهمترين عوامل توسعه اقتصادي ، اهتمام به علم و دانش و تفكر و تعقل مي باشد. قبل از شروع بحث توجه به اين نكته ضروري است كه چرا همواره گروهي از غربي ها آگاهانه يا ناآگاهانه سعي شان بر اين است كه علم و دين را مخالف يكديگر قلمداد كنند. شهيد مطهري در اين زمينه مي گويد: ( دو طبقه از طبقات مردم كوشش كرده اند كه دين و علم را مخالف يكديگر جلوه دهند: يكي طبقه متظاهر به دين ولي جاهل كه نان دين داري مردم را مي خورده اند و از جهالت مردم استفاده مي كرده اند، اين دسته براي اين كه مردم را در جهل نگه دارند و ضمنا به نام دين پرده روي عيب خودشان بكشند و با سلاح دين دانشمندان را بكوبند و از صحنه رقابت خارج كننده مردم را از علم به عنوان آنكه با دين منافي است مي ترسانده اند. يكي هم طبق تحصيل كرده ، دانش آموخته ، ولي پشت پا به تعهدات انساني و اخلاقي زده. اين طبقه نيز همين كه خواسته اند عذري براي لاقيدي هاي خود وكارهاي خود بتراشند به علم تكيه كرده و آن را مانع نزديك شدن به دين بهانه كرده اند.
طبقه سومي هم هميشه بوده و هستند كه از هر دو موهبت بي بهره اند و هيچ گونه تنافي و تضادي احساس نمي كرده اند.))
نكته مهم اين است كه نظام علمي و آموزشي هر جامعه ، نقش تعيين كننده اي در بهره وري آن جامعه دارد, هر چه نظام آموزشي و سطح دانش افراد جامعه افزايش يابد به همان نسبت كارآيي ها و مهارت ها بالا رفته و نرخ بهره وري افزايش خواهد يافت. در اسلام مساله آموزش از دوران كودكي و حتي جنين شروع و تا آخرين لحظات عمر تداوم مي يابد.
تاكيد بر كار و كوشش: در فرهنگ اسلام كار جان مايه حيات آدمي و بزرگ ترين سرمايه سازندگي و اساس سعادت دنيا و آخرت است.
در روايات درباره نيروي كار به دونكته بسيار مهم اشاره و تاكيد شده است مانند ((ان الله يحب المحترف الامين)) يعني خداوند انسان حرفه اي و امين را دوست دارد و چنين انساني يعني كسي كه اثر مهارت و فناوري در او ديده مي شود مي تواند نيازهاي جامعه را بر طرف سازد.
اتقان در عمل : زماني كه افراد يك جامعه به انجام درست و استوار كارها عادت كنند و همواره در فكر بالا بردن كيفيت كار يا خدمت باشند ديگر در برابر ساير كشورها حالت خودباختگي و احساس حقارت نخواهند داشت. زيرا وجود روحيه كار و تلاش همراه با ابتكار و نوآوري در راه پيشرفت و ترقي باعث رفع نيازهاي اقتصادي آنان مي گردد.
توجه به اين نكته ضروري است كه فرهنگ اصيل اسلامي كه مستند به وحي الهي و سخن پيشوايان معصوم مي باشد مملو از عناصر مساعد براي توسعه است، بديهي است اگر مسلمانان از لحاظ ذهني ، روان شناسي ، اجتماعي و رفتاري مناسب و هماهنگ با اين فرهنگ باشند به خوبي مي توان از آن بهره گرفت و به سوي توسعه مطلوب و مورد نظر اسلام حركت كرد.
دانش مداري مهمترين عامل توسعه
همان طور كه گذشت يكي از عناصر فرهنگي لازم براي توسعه ، نگرش علمي است. نگرش علمي اولين و مهمترين خصيصه اي است كه جريان توسعه اقتصادي از جنبه فرهنگي به آن نياز دارد.
ضرورت وجود نگرش علمي براي رسيدن به توسعه از آن روست كه يكي از فاكتورهاي مهم در توسعه اقتصادي بالا رفتن سطح رفاه جامعه همراه با افزايش توان توليد و پيشرفت تكنولوژي مي باشد براي دست يابي به اين امر مي بايست.
روش هاي توليد بهبود يابد و كارآيي آن بيشتر گردد يعني با پيشرفت هاي علمي و صنعتي بهترين و كم هزينه ترين روش ها كشف گردد تا توليد كالا و خدمات با كارايي بالا امكان پذير شود و توان توليدي جامعه افزايش يابد.
رسيدن به اين هدف تنها در صورت حاكم بودن روحيه علمي در جامعه ميسر است. به همين جهت است كه كشوري كه كالاها و خدمات مورد نياز را به حد وفور در اختيار داشته اما اين امر با صادرات منابع زيرزميني و مواد اوليه و وارد كردن كالاهاي ساخته شده انجام گرفته باشد را نمي توان كشور توسعه يافته دانست. بنابراين جامعه اي كه در آن روحيه علمي حاكم نباشد ، نمي تواند وضع موجود خود را به طور دقيق بشناسد و در نتيجه در امور توليدي قادر به انتخاب بهترين و كارآمد ترين روش ها نيست.
يكي ديگر از شرايط اساسي شكوفايي، رشد و پيشرفت علوم ، وجود تحقيقات نظري و كاربردي در حين آموزش و بعد از آن مي باشد. بدون تحقيقات نه تنها روند آموزش پويايي خود را از دست مي دهد، بلكه ممكن است چنين نظامي نهاد آموزش و پرورش را با شرايط و نيازها و مشكلات جامعه به صورت بيگانه در آورد.
ضعف تحقيقات از موانع مهم در روند رشد و توسعه كشورهاي جهان سوم مي باشد. به همين علت مي بايست به منظور استفاده بهينه و مفيد از نيروي كار، نياز بخش هاي مختلف اقتصادي ، سياسي و فرهنگي كشور را با توجه به تخصص هاي گوناگون ارزيابي كرد. بايد براي هر رشته به مقتضاي نياز جامعه واحدهاي تحقيقاتي وجود داشته باشد به طوري كه اين واحدها با مراكز توليدي و صنعتي كشور دائما در ارتباط بوده و به مبادله اطلاعات و نيروهاي متخصص بپردازند. بدين معنا كه واحد تحقيقات مراكز توليدي مشكلات تنگناها و نيازهاي خود را بررسي كرده و گزارش آن را به بخش هاي تحقيقاتي آموزش عالي ارسال كند تا با تحقيقات متناسب هماهنگ و عميق مشكلات موجود رفع گردد.
در باره زندگی نامه مدیر وبلاگ :